زندگی شما مسیرش جدا میشود. رفتار شما با آنها هم خوانی ندارد و به همین ترتیب در اجتماع بزرگتر که قرار میگیرید متوجه میشوید که مثل نرمال جامعه فکر و رفتار نمیکنید. به دیگران نمیخورید.
با چیز هایی که آنها احساس رضایت و شادی میکنند شاد نمی شوید. با آنها باند نمی شوید. حتی خواهر و برادر شما با شما احساس راحتی نمیکنند و رفتار های شما را عجیب وغریب میپندارند و معتقدند شما بلد نیستید زندگی کنید!!!
یا قدر عافیت و زندگی خوب ( از دیدگاه آنها ) را نمیدانید. تا اینکه مسیر شما به ترتیبی جدا میشود و شما ایزوله می شوید. این روند اصلا آسان نیست, اما به ترتیبی اتفاق میفتد. همه با شما مشکل دارند اگر چه شما به کسی کاری ندارید حتی به آنها محبت هم میکنید.
اما چون فرکانس انرژی متفاوت است ارتباط پایدار ایجاد نمیشود. چه در خانواده, چه محل کار, هر کجا باشید بیگانه هستید و دفع میشوید و در گروه ها تناسب ندارید. این برای این نیست که شما ارتباط اجتماعی بلد نیستید. حتی خیلی راحت ارتباط برقرار میکنید.
پس به نحوی با دیگران ارتباطتان ایجاد می شود, چون روح شما با عشق و دلسوزی آشنا است .اگر چه روح ایزوله و تنها هستید ولی همیشه آماده دستگیری و راهنمایی هستید.
۳- گاهی کاسه از آش داغتر هم می شوید و سعی در آگاهی دادن و نجات دیگران دارید.نجات از ظلم , بی عدالتی , سرکوب انسانیت. .. گاهی وقتی هنوز مسیر خود را پیدا نکرده ایید میخواهید یک جوری کمک کنید, اما نمیدانید چطور باید کمک کنید. نگران نباشید چون در وقت و زمانش برای شما آشکار میشود, فقط از مسیر دور نشوید.
از قوانین و باید ها و نباید ها خودتان را آزاد میکنید. منظورم این نیست که کار غیر قانونی می کنید, منظورم این است که از افراد و ایدئولوژی هایی که بخواهند زندگی را به شما دیکته کنند فاصله میگیرید چون این بند ها شما را روانی میکند و احساس خفگی میکنید. چون چه بدانید و چه ندانید. , چه آگاه باشید چه آگاه نباشید روح شما آگاه است, روح شما خاطرات آزادی دارد و نمیتواند آنها را فراموش کند.
نه فقط روحی بلکه فیزیکی به ما صدمه میزند. چون ما از سطح رفتار ها گذشته اییم و عمق هر چیز را عمیقا حس میکنیم وچون روح ما با این انرژی ها بیگانه است واکنش نشان میدهیم و بر آشفته میشویم و درنهایت از این شرایط فاصله می گیریم و دایره ارتباطمان بسیار بسته و محدود میشود.
حتی تلفن و تلگرام هم قطع می شود. فقط با گروه خاصی از کسانی که مشابه خود پیدا میکنید علاقه دارید وقت بگذرانید و فقط در موارد خاصی که دکر شد با آنها صحبت کنید.
فراموش نکنید ما هم هنوز کامل آگاه نیستیم و خاطراتمان از گذشته برایمان دور از دسترس است.و باید پروسه ای را طی کنیم که به مهارتها و دستاورد ها و آگاهی های گذشته خودمان دست پیدا کنیم و یا آنها را تکمیل کنیم و این برای هر کدام از ما یک تجربه متفاوت است.
ولی بر اساس تجربه خودم, هر چقدر که از این مرکزیت دور شویم باز به نحوی از مسیر های دیگر رانده میشویم و به مسیر اصلی برگردانده میشویم تا مسئولیتمان را بشناسیم و شروع کنیم.